سرمایه‌داری چیست؟

تعریف سرمایه‌داری

سرمایه‌داری یک سیستم اقتصادی است که در آن اشخاص حقیقی یا مشاغل، مالک کالاهای سرمایه ای هستند. تولید کالاها و خدمات بر اساس عرضه و تقاضا در بازار عمومی، معروف به اقتصاد بازار، به جای وجود یک برنامه‌ریزی مرکزی که به عنوان اقتصاد برنامه‌ریزی شده یا اقتصاد دستوری مطح می‌شود است.

خالص ترین شکل سرمایه‌داری، بازار آزاد یا سرمایه‌داری آزاد است. در این شرایط، اشخاص آزاد هستند که کجا سرمایه‌گذاری کنند، چه چیزی را تولید یا بفروشند، و با چه قیمت‌هایی کالاها و خدمات را مبادله کنند. بازار آزاد بدون محدودیت و کنترل عمل می‌کند.

امروزه، اکثر کشورها یک سیستم سرمایه‌داری مختلط را اعمال می‌کنند که شامل درجاتی از مقررات دولتی در زمینه تجارت و مالکیت صنایع منتخب است.

 

مفهوم سرمایه‌داری

از نظر کارکردی، سرمایه‌داری فرآیندی است که از طریق آن مشکلات تولید اقتصادی و توزیع منابع می‌تواند حل شود. به جای برنامه‌ریزی تصمیمات اقتصادی از طریق روش‌های سیاسی متمرکز، مانند سوسیالیسم یا فئودالیسم، برنامه‌ریزی اقتصادی در سرمایه‌داری از طریق تصمیم‌گیری‌های غیرمتمرکز و داوطلبانه صورت می‌گیرد.

 

نکات کلیدی در مورد سرمایه‌داری

  • سرمایه‌داری یک سیستم اقتصادی است که مالکیت خصوصی ابزارهای تولید، به ویژه در بخش صنعتی از ویژگی‌های آن است.
  • سرمایه‌داری برای ایجاد انگیزه برای سرمایه‌گذاری و استفاده مولد از سرمایه، به اجرای حقوق مالکیت خصوصی وابسته است.
  • سرمایه‌داری به طور تاریخی از سیستم‌های فئودالیسم و بازارگرایی ​​(مرکانتیلیسم) در اروپا نشات گرفته است و به طور چشمگیری به صنعتی شدن و دسترسی گسترده به کالاهای مصرفی در بازار انبوه کمک کرد.
  • سرمایه‌داری محض را می‌توان با سوسیالیسم محض (که در آن همه ابزارهای تولید، جمعی یا دولتی هستند) و اقتصادهای ترکیبی (که در جایی بین سرمایه‌داری محض و سوسیالیسم محض قرار دارند) مقایسه کرد.
  • رویه‌ی واقعی سرمایه‌داری در دنیای امروز، معمولاً به دلیل درخواست‌های کسب‌وکارها برای مداخله مطلوب دولت و انگیزه‌های دولت‌ها برای مداخله در اقتصاد، درجاتی از به اصطلاح «سرمایه‌داری رفاقتی» را شامل می‌شود.

 

سرمایه‌داری و مالکیت خصوصی

حقوق مالکیت خصوصی بخشی اساسی از سرمایه‌داری است. بیشتر مفاهیم مدرن مالکیت خصوصی از نظریه جان لاک در مورد مزرعه رعیتی (homesteading) سرچشمه می‌گیرد که در آن انسان‌ها از طریق آمیختن نیروی کار خود با منابع تملک نشده ادعای مالکیت می‌کنند. پس از مالکیت، تنها راه مشروع برای انتقال دارایی از طریق انتقال داوطلبانه، هدیه دادن، ارث، یا واگذاری مجدد اموال متروکه است.

مالکیت خصوصی با دادن انگیزه به مالک منابع برای به حداکثر رساندن ارزش دارایی خود، بهره وری را ارتقا می‌دهد. بنابراین، هر چه منبع ارزشمندتر باشد، قدرت معاملاتی بیشتری را برای مالک فراهم می‌کند. در یک نظام سرمایه‌داری، شخصی که مالک یک دارایی است، حق دریافت هر ارزشی را دارد که با آن دارایی مرتبط باشد.

برای اینکه افراد یا مشاغل بتوانند کالاهای سرمایه‌ای خود را با اطمینان به کار گیرند، باید سیستمی‌ وجود داشته باشد که از حق قانونی آنها برای مالکیت یا انتقال دارایی خصوصی محافظت کند. یک جامعه سرمایه‌داری برای تسهیل و اجرای این حقوق مالکیت خصوصی بر استفاده از قراردادها، معاملات عادلانه و قوانین مدنی تکیه خواهد کرد.

زمانی که ملکی خصوصی نبوده و برای عموم مردم مشترک باشد، مشکلی به نام تراژدی عوام ممکن است ایجاد شود. زمانی که یک منبع مشترک وجود داشته باشد، که همه مردم می‌توانند از آن استفاده کنند، و هیچ کس نمی‌تواند دسترسی به آن را محدود کند، همه افراد می‌خواهند استخراج بهره برداری حداکثری از آن داشته باشند و هیچ انگیزه ای برای صرفه جویی یا سرمایه‌گذاری مجدد در منبع وجود ندارد. علاوه بر رویکردهای مختلف جمعی داوطلبانه، خصوصی‌سازی، یکی از راه حل‌های ممکن برای این مشکل است.

 

رابطه ی سود و زیان و سرمایه‌داری

سود ارتباط تنگاتنگی با مفهوم مالکیت خصوصی دارد. اصولا، یک فرد تنها زمانی وارد مبادله داوطلبانه دارایی خصوصی خود می‌شود که معتقد باشد مبادله به نحوی از نظر روانی یا مادی به نفع اوست. در چنین معاملاتی، هر یک از طرفین به زعم خود، ارزش ذهنی یا سود بیشتری از معامله به دست می‌آورد.

تجارت داوطلبانه فرایندی است که می‌تواند محرک فعالیت در یک سیستم سرمایه‌داری باشد. صاحبان منابع، با یکدیگر بر سر کسب مصرف‌کنندگان رقابت می‌کنند، مصرف‌کنندگان نیز به نوبه خود با یکدیگر بر سر کالاها و خدمات رقابت می‌کنند. تمام این فعالیت‌ها در یک سیستم قیمت تعبیه شده است که عرضه و تقاضا را متعادل کرده و توزیع منابع را هماهنگ می‌کند.

یک سرمایه دار، با استفاده بهینه از کالاهای سرمایه ای، و با تولید کالا یا خدمات با بالاترین ارزش، می‌تواند بیشترین سود را به دست آورد. در این سیستم، اطلاعات مربوط به آنچه بالاترین ارزش، از طریق قیمتی که افراد داوطلبانه برای کالا یا خدمات سرمایه‌دار را پرداخت می‌کنند، منتقل می‌شود. سود به این معنی این است که نهاده‌های با ارزش کمتر به خروجی‌های با ارزش بیشتری تبدیل شده اند. در مقابل، سرمایه دار زمانی متحمل ضرر می‌شود که منابع سرمایه به طور موثر استفاده نشود و خروجی‌های با ارزش کمتری ایجاد کنند.

 

تفاوت تجارت آزاد و سرمایه‌داری؟

سرمایه‌داری و تجارت آزاد اغلب مترادف یکدیگر دیده می‌شوند. در حقیقت، آنها اصطلاحاتی مشابه و در عین حال متمایز هستند و برخی ویژگی‌هایشان همپوشانی دارند. وجود یک اقتصاد سرمایه‌داری بدون تجارت کاملا آزاد و همچنین وجود یک بازار آزاد بدون سرمایه‌داری ممکن است.

تا زمانی که بخش خصوصی عوامل تولید را کنترل کنند، هر اقتصادی سرمایه‌داری است. با این حال، سیستم سرمایه‌داری هنوز می‌تواند توسط قوانین دولتی تنظیم شود و سود حاصل از تلاش‌های سرمایه‌داری هم می‌تواند مشمول مالیات سنگین شود.

«تجارت آزاد» را می‌توان تقریباً به معنای مبادلات اقتصادی عاری از نفوذ اجباری دولت دانست. اگرچه بعید به نظر می‌رسد، اما می‌توان سیستمی‌ را تصور کرد که در آن افراد تصمیم می‌گیرند همه حقوق مالکیت را به طور مشترک داشته باشند. حقوق مالکیت خصوصی هنوز در یک سیستم تجارت آزاد وجود دارد، اگرچه مالکیت خصوصی ممکن است به طور داوطلبانه و بدون دستور دولت به عنوان مالکیت عمومی‌در نظر گرفته شود.

بسیاری از قبایل بومی‌ آمریکا با عناصری از این مناسبات وجود داشتند، و در یک سیستم اقتصادی سرمایه‌داری وسیع‌تر، باشگاه‌ها، تعاونی‌ها و شرکت‌های تجاری سهامی ‌مانند شراکت‌ها یا شرکت‌ها همگی نمونه‌هایی از موسسات مالکیت مشترک هستند.

اگر انباشت، مالکیت و سود بردن از سرمایه اصول اساسی سرمایه‌داری هستند، پس رهایی از اجبار دولتی اصل اساسی تجارت آزاد است.

 

فئودالیسم، ریشه ی سرمایه‌داری

سرمایه‌داری، از فئودالیسم اروپایی ایجاد شد. تا قرن دوازدهم، درصد بسیار کمی ‌از جمعیت اروپا در شهرها زندگی می‌کردند. کارگران ماهر در شهر زندگی می‌کردند و به جای دستمزد واقعی، به عنوان رعیت از اربابان فئودال غذا و مسکن و دیگر مایحتاج خود را دریافت می‌کردند. با این حال، در اواخر قرون وسطا، شهرنشینی افزایش یافت و شهرها به عنوان مراکز صنعت و تجارت، از نظر اقتصادی اهمیت بیشتری یافتند.

پیدایش دستمزدهای واقعی که توسط مشاغل ارائه می‌شد، افراد بیشتری را تشویق کرد که به شهرهایی نقل مکان کنند که می‌توانستند در آن جا به جای امرار معاش در ازای کار، پول دریافت کنند. پسران و دختران اضافی خانواده‌ها که نیاز به کار داشتند، می‌توانستند منابع درآمدی جدیدی در شهرک‌های تجاری پیدا کنند. کار کودکان به همان اندازه بخشی از توسعه اقتصادی شهر بود که رعیت بودن بخشی از زندگی روستایی بود.

 

جایگزینی بازارگرایی با فئودالیسم

بازارگرایی به تدریج جایگزین سیستم اقتصادی فئودالی در اروپای غربی شد و در قرون 16 تا 18 به نظام اقتصادی اولیه تجارت تبدیل شد. در ابتدا، بازارگرایی به عنوان تجارت بین شهری شروع به کار کرد، اما لزوماً به معنی تجارت رقابتی نبود. در آغاز امر، هر شهر محصولات و خدمات بسیار متفاوتی داشت که با گذشت زمان به آرامی ‌توسط تقاضا یکسان شدند.

پس از یکسان سازی کالاها، تجارت در دایره‌های وسیع تری انجام می‌شد: شهر به شهر، شهرستان به شهرستان، استان به استان، و در نهایت، ملت به ملت. زمانی که بسیاری از کشورها شروع به عرضه ی کالاهای مشابهی را برای تجارت کردند، مزیت رقابتی ایجا شد که با احساسات شدید ملی گرایی در قاره ای که دائماً درگیر جنگ بود، افزایش یافت.

استعمار در کنار بازارگرایی شکوفا شد، اما کشورهای استعماری تلاشی برای افزایش تجارت نداشتند. اکثر مستعمرات، یک سیستم اقتصادی که بوی فئودالیسم می‌داد داشتند، بدین شکل که کالاهای خام آنها به سرزمین استعمارگر فرستاده می‌شد و به عنوان مثال، مستعمرات بریتانیا در آمریکای شمالی، مجبور به خرید مجدد محصول نهایی با چیزی شبیه پول بودند که مانع از تجارت آنها با کشورهای دیگر می‌شد.

این آدام اسمیت بود که متوجه شد بازارگرایی، توان ایجاد تغییر را ندارد، بلکه سیستمی‌است که موجب پس رفت و عدم تعادل تجاری بین کشورها شده است و آنها را از پیشرفت باز می‌دارد. ایده‌های او برای بازار آزاد، جهان را به سمت سرمایه‌داری برد.

 

رشد سرمایه‌داری صنعتی

ایده‌های اسمیت به موقع بود، زیرا انقلاب صنعتی در حال شروع بود و به زودی جهان غرب را تکان داد. معدن طلای استعمار، ثروت جدید و تقاضای جدید برای محصولات صنایع داخلی به ارمغان آورده بود که باعث گسترش و ماشینی شدن تولید شد. از آنجایی که تکنولوژی روند رو به جلویی پیدا کرد و دیگر نیازی به ساخت کارخانه‌ها در نزدیکی آبراه‌ها یا آسیاب‌های بادی برای کار نبود، صنعتگران شروع به ساخت و ساز در شهرهایی کردند که اکنون هزاران نفر برای تامین نیروی کار آماده وجود دارند.

سرمایه گذاران صنعتی اولین افرادی بودند که از نجیب زادگان و بسیاری از خانواده‌های وام دهنده و بانکدار پیشی گرفتند. برای اولین بار در تاریخ، مردم عادی می‌توانستند به ثروتمند شدن امید داشته باشند. این پول انباشه ی جدید، کارخانه‌های بیشتری ساخت که به نیروی کار بیشتری نیاز داشتند، و کالاهای بیشتری را برای خرید مردم تولید می‌کردند.

در این دوره، اصطلاح “سرمایه‌داری” – که از کلمه لاتین “capitalis” به معنای “رهبر گله” سرچشمه گرفته است که برای اولین بار توسط سوسیالیست فرانسوی لوئی بلان در سال 1850 استفاده شد و اشاره به سیستم مالکیت انحصاری وسایل تولید صنعتی توسط افراد خصوصی به جای مالکیت مشترک داشت.

 

  • نکته: برخلاف تصور رایج، کارل مارکس کلمه «سرمایه‌داری» را ابداع نکرد، اگرچه او قطعاً در افزایش استفاده از آن نقش داشته است.

 

نتایج سرمایه‌داری صنعتی

سرمایه‌داری صنعتی به جای طبقه اشراف، بیشتر به نفع طبقات دیگر جامعه بود. دستمزدها افزایش یافت و به تشکیل اتحادیه‌های کارگری کمک زیادی کرد. استاندارد زندگی نیز با انبوه محصولات مقرون به صرفه که به صورت انبوه تولید می‌شدند افزایش یافت. این رشد منجر به تشکیل یک طبقه متوسط ​​شد و روز به روز افراد بیشتر و بیشتری از طبقات پایین به این طبقه افزوده شدند.

آزادی‌های اقتصادی سرمایه‌داری در کنار آزادی‌های سیاسی دموکراتیک، فردگرایی لیبرال و نظریه حقوق طبیعی را به بلوغ رساندند. با این حال، این بلوغ به این معنی نیست که همه نظام‌های سرمایه‌داری از نظر سیاسی آزاد هستند یا آزادی فردی را تشویق می‌کنند. میلتون فریدمن، اقتصاددان و مدافع سرمایه‌داری و آزادی فردی، در کتاب سرمایه‌داری و آزادی (1962) نوشت که “سرمایه‌داری شرط لازم برای آزادی سیاسی است… اما شرط کافی نیست.”

گسترش چشمگیر بخش مالی با ظهور سرمایه‌داری صنعتی همراه بود. بانک‌ها قبلاً به‌عنوان انباری برای اشیاء قیمتی، اتاق‌های تسویه برای تجارت از راه دور یا به عنوان یک وام‌دهنده به اشراف و دولت‌ها خدمت می‌کردند. اکنون آنها آمده اند تا به نیازهای تجارت روزمره و واسطه گری اعتبار برای پروژه‌های سرمایه‌گذاری بزرگ و بلندمدت خدمت کنند. در قرن بیستم، زمانی که بورس‌های اوراق بهادار به طور فزاینده‌ای عمومی ‌شدند و ابزارهای سرمایه‌گذاری به روی افراد بیشتری گشوده شد، برخی از اقتصاددانان تنوعی را در این سیستم شناسایی کردند: سرمایه‌داری مالی.

 

تاثیر سرمایه‌داری بر رشد اقتصادی

سرمایه‌داری با ایجاد انگیزه‌هایی برای کارآفرینان برای تخصیص مجدد منابع از کانال‌های بی‌سود به جاهایی که برای مصرف‌کنندگان ارزش بیشتری دارند، وسیله‌ای بسیار مؤثر و ثابت شده برای رشد اقتصادی است.

قبل از ظهور سرمایه‌داری در قرن‌های 18 و 19، رشد سریع اقتصادی عمدتاً از طریق تسخیر و استخراج منابع از مردمان استعمار شده رخ می‌داد. به طور کلی، این یک فرآیند موضعی و با غیرچشمگیر بود. تحقیقات نشان می‌دهد که متوسط ​​درآمد سرانه جهانی بین ظهور جوامع کشاورزی تا حدود سال 1750 بدون تغییر بوده است، زمانی که ریشه‌های اولین انقلاب صنعتی شکل گرفت.

در قرن‌های بعدی، فرآیندهای تولید سرمایه‌داری ظرفیت تولید را به شدت افزایش داد. کالاهای بیشتر و بهتری به‌طور ارزان برای جمعیت وسیعی در دسترس قرار گرفت و استانداردهای زندگی را به روش‌های غیرقابل تصوری بالا برد. در نتیجه، اکثر نظریه پردازان سیاسی و تقریباً همه اقتصاددانان استدلال می‌کنند که سرمایه‌داری کارآمدترین و مولدترین سیستم مبادله است.

سرمایه‌داری در مقابل سوسیالیسم

سرمایه‌داری در مقابل سوسیالیسم

از نظر اقتصاد سیاسی، سرمایه‌داری اغلب در مقابل سوسیالیسم قرار می‌گیرد. تفاوت اساسی سرمایه‌داری و سوسیالیسم در مالکیت و کنترل ابزار تولید است. در اقتصاد سرمایه‌داری، اموال و مشاغل تحت مالکیت و کنترل افراد هستند. در اقتصاد سوسیالیستی، دولت مالک و مدیریت ابزار حیاتی تولید است. با این حال، تفاوت‌های دیگری نیز در قالب عدالت، کارایی و اشتغال وجود دارد.

 

عدالت

اقتصاد سرمایه‌داری اهمیتی به اصول عادلانه نمی‌دهد. موضوع این است که نابرابری، نیرو محرکه ای است که نوآوری را تشویق می‌کند و سپس توسعه اقتصادی را پیش می‌برد. دغدغه اصلی مدل سوسیالیستی، توزیع مجدد ثروت و منابع از ثروتمندان به فقرا، و تضمین برابری فرصت‌ها و نتیجه است. برابری و عدالت نسبت به دستاوردهای بالا، ارزش بیشتری دارد و منفعت جمعی مهم تر از وجود فرصت برای افراد جهت پیشرفت در نظر گرفته می‌شود.

 

بهره وری

مفهوم سرمایه‌داری در این نهفته است که انگیزه ی سود، شرکت‌ها را به سمت توسعه محصولات نوآورانه که مورد نظر مصرف کننده هستند و در بازار تقاضا دارند سوق می‌دهد. استدلال می‌شود که مالکیت دولتی بر ابزار تولید عامل ناکارآمدی است، زیرا بدون انگیزه کسب درآمد بیشتر، مدیریت، کارگران و توسعه‌دهندگان تلاش کمتری برای ارائه ایده‌ها یا محصولات جدید می‌کنند.

 

استخدام

در اقتصاد سرمایه‌داری، دولت مستقیماً نیروی کار را استخدام نمی‌کند. این عدم اشتغال توسط دولت می‌تواند منجر به بیکاری در دوران رکود اقتصادی شود. در اقتصاد سوسیالیستی، دولت کارفرمای اصلی است. در زمان‌های سخت اقتصادی، دولت سوسیالیستی می‌تواند دستور استخدام بدهد، بنابراین اشتغال کامل وجود دارد. همچنین، در سیستم‌های سوسیالیستی طرح‌های حمایتی قوی‌تری برای کارگران مجروح یا از کارافتاده دائمی ‌وجود دارد. در جوامع سرمایه‌داری، گزینه‌های کمتری برای کمک به کسانی که دیگر نمی‌توانند کار کنند، وجود دارد.

 

تفاوت اقتصاد ترکیبی و اقتصاد سرمایه‌داری محض

زمانی که دولت مالک برخی اما نه همه ی ابزار تولید باشد، اما منافع دولتی ممکن است به طور قانونی منافع اقتصادی بخش خصوصی را دور بزند، جایگزین کند، محدود کند یا به نحو دیگری تنظیم کند، گفته می‌شود که اقتصاد ترکیبی یا سیستم اقتصادی ترکیبی است. اقتصاد ترکیبی به حقوق مالکیت احترام می‌گذارد، اما محدودیت‌هایی نیز برای آن قائل است.

مالکان املاک از نظر نحوه مبادله ملک با یکدیگر محدود هستند. این محدودیت‌ها به اشکال مختلفی مانند قوانین حداقل دستمزد، تعرفه‌ها، سهمیه‌ها، مالیات بر سود غیر منتظره، محدودیت‌های مجوز، محصولات یا قراردادهای ممنوعه، سلب مالکیت مستقیم عمومی، قوانین ضد انحصار، قوانین مربوط به مناقصه قانونی و یارانه‌ها وجود دارد. دولت‌ها در اقتصادهای ترکیبی نیز به طور کامل یا جزئی، مالکیت و بهره‌برداری از صنایع خاص، به‌ویژه آن‌هایی که کالاهای عمومی‌تلقی می‌شوند، را بر عهده دارند، و اغلب انحصارات الزام‌آور قانونی را در آن صنایع به منظور منع رقابت توسط نهادهای خصوصی اعمال می‌کنند.

در مقابل، در سرمایه‌داری محض، که به عنوان سرمایه‌داری آزاد یا آنارکو-سرمایه‌داری نیز شناخته می‌شود، همه صنایع از جمله بخش‌های عام المنفعه به بخش خصوصی واگذار شده است، و هیچ مقام دولتی مرکزی مقرراتی را ارائه نمی‌کند یا نظارت بر فعالیت‌های اقتصادی ندارد.

طیف استاندارد سیستم‌های اقتصادی، سرمایه‌داری آزاد را در یک سو و یک اقتصاد کاملا برنامه‌ریزی‌شده مانند کمونیسم را در سوی دیگر قرار می‌دهد. می‌توان گفت همه چیز در این وسط یک اقتصاد مختلط است. اقتصاد مختلط دارای عناصر برنامه‌ریزی مرکزی و کسب و کار خصوصی غیر برنامه‌ریزی شده است.

با این تعریف، تقریباً هر کشوری در جهان دارای اقتصادی ترکیبی است، اما اقتصادهای ترکیبی معاصر در سطوح مداخله دولتی با هم تفاوت‌هایی دارند. ایالات متحده و بریتانیا نوع نسبتاً خالصی از سرمایه‌داری با حداقل مقررات فدرال در بازارهای مالی و کار دارند که گاهی اوقات به عنوان سرمایه‌داری آنگلوساکسون شناخته می‌شود. در حالی که کانادا و کشورهای شمال اروپا تعادلی بین سوسیالیسم و ​​سرمایه‌داری ایجاد کرده اند.

بسیاری از کشورهای اروپایی سرمایه‌داری رفاهی را اعمال می‌کنند، سیستمی‌که به رفاه اجتماعی کارگران مربوط می‌شود و شامل سیاست‌هایی مانند بازنشستگی دولتی، مراقبت‌های بهداشتی همگانی، چانه‌زنی جمعی و قوانین ایمنی صنعتی است.

 

سرمایه‌داری رفاقتی چیست؟

سرمایه‌داری رفاقتی به جامعه‌ی سرمایه‌داری اطلاق می‌شود که مبتنی بر روابط نزدیک بین فعالین کسب و کار و دولت است. به‌جای اینکه موفقیت توسط بازار آزاد و حاکمیت قانون تعیین شود، موفقیت یک کسب‌وکار وابسته به لطفی است که توسط دولت در قالب معافیت‌های مالیاتی، کمک‌های دولتی و سایر مشوق‌ها به آن نشان داده می‌شود.

در عمل، این شکل غالب سرمایه‌داری در سرتاسر جهان است و دلیل آن، انگیزه‌های قدرتمندی است که دولت‌ها برای استخراج منابع از طریق مالیات و تنظیم و تقویت فعالیت‌های درآمدزا داشته و کسب و کارهای سرمایه‌داری برای افزایش سود از طریق دریافت یارانه‌ها و محدود کردن رقبا دارند. این نیروها در واقع نوعی عرضه و تقاضا برای مداخله دولت در اقتصاد را نشان می‌دهند که از خود نظام اقتصادی ناشی می‌شود.

سرمایه‌داری رفاقتی تا حد گسترده ای مقصر مجموعه ای از مشکلات اجتماعی و اقتصادی است. هم سوسیالیست‌ها و هم سرمایه داران یکدیگر را مقصر ظهور سرمایه‌داری رفاقتی می‌دانند. سوسیالیست‌ها بر این باورند که سرمایه‌داری رفاقتی نتیجه اجتناب ناپذیر سرمایه‌داری محض است. از سوی دیگر، سرمایه داران بر این باورند که سرمایه‌داری وابسته از نیاز دولت‌های سوسیالیستی به کنترل اقتصاد ناشی می‌شود.

 

محک آکادمی، منبع مقالات حوزه مالی و کسب و کار

 

منبع:

investopedia

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *