تورم چیست؟

تعریف تورم

تورم که در زبان انگلیسی به آن inflation می گویند، کاهش قدرت خرید یک ارز معین در طول زمان است. میزان کمی کاهش قدرت خرید را می‌توان در افزایش میانگین قیمت یک سبد از کالاها و خدمات منتخب در یک اقتصاد و در یک دوره زمانی معین تخمین زد. افزایش سطح عمومی قیمت‌ها که اغلب به‌صورت درصد بیان می‌شود، به این معنی است که با یک واحد ارز به طور مؤثری کمتر از دوره‌های قبل خرید انجام می‌شود.

تورم را می‌توان با تورم منفی مقایسه کرد که زمانی رخ می‌دهد که قدرت خرید پول افزایش می‌یابد و قیمت‌ها کاهش می‌یابند.

 

نکات کلیدی در مورد تورم

  • تورم، نرخ کاهش ارزش یک ارز است و در نتیجه ی آن، سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات افزایش می‌یابد.
  • تورم معمولاً به سه نوع طبقه‌بندی می‌شود: تورم ناشی از فشار تقاضا، تورم ناشی از فشار هزینه‌ها و تورم درونی.
  • رایج‌ترین شاخص‌های تورم مورداستفاده، شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) و شاخص قیمت عمده‌فروشی (WPI) هستند.
  • تورم را می‌توان بسته به دیدگاه فردی و نرخ تغییر، مثبت یا منفی دید.
  • افرادی که دارایی‌های مشهود مانند ملک یا کالای ذخیره شده دارند، ممکن است علاقه‌مند به تورم باشند زیرا ارزش دارایی‌های آنها افزایش می‌یابد.

 

معنا و مفهوم تورم

درحالی‌که اندازه‌گیری تغییرات قیمت محصولات در طول زمان آسان است، اما نیازهای انسان فراتر از یک یا دو محصول است. افراد برای داشتن یک زندگی راحت به مجموعه‌ای بزرگ و متنوع از محصولات و همچنین خدمات نیاز دارند. اینها شامل کالاهایی مانند غلات، فلز، سوخت و خدماتی همچون آب و برق، حمل‌ونقل، مراقبت‌های بهداشتی، سرگرمی و غیره هستند.

هدف تورم، اندازه‌گیری تأثیر کلی تغییرات قیمت برای مجموعه متنوعی از محصولات و خدمات است و امکان نمایش ارزش واحدی از افزایش سطح قیمت کالاها و خدمات در اقتصاد را در یک دوره زمانی مشخص فراهم می‌کند.

با ازدست‌دادن ارزش یک ارز، قیمت‌ها افزایش می‌یابد و کالاها و خدمات کمتری می‌توان با آن ارز خریداری کرد. این ازدست‌دادن قدرت خرید بر هزینه‌های عمومی زندگی عموم مردم تأثیر می‌گذارد و در نهایت منجر به کاهش رشد اقتصادی می‌شود. همه ی اقتصاددانان موافق این موضوع هستند که تورم پایدار زمانی رخ می‌دهد که رشد عرضه پول یک کشور از رشد اقتصادی پیشی بگیرد.

برای مبارزه با این امر، مرجع پولی کشورها مانند بانک مرکزی، اقدامات لازم را برای مدیریت عرضه پول و اعتبار انجام می‌دهد تا تورم را در محدوده‌ای مجاز نگه دارد.

از لحاظ نظری، مکتب پول گرایی یا اصالت پول یک نظریه ی رایج است که رابطه بین تورم و عرضه ی پول یک اقتصاد را توضیح می‌دهد. به‌عنوان‌مثال، پس از فتح امپراتوری‌های آزتک و اینکا توسط اسپانیا، مقادیر زیادی طلا و به‌ویژه نقره به اقتصاد اسپانیا و سایر اقتصادهای اروپایی سرازیر شد. ازآنجایی‌که عرضه پول به‌سرعت افزایش یافت، ارزش پول کاهش پیدا کرد و به افزایش سریع قیمت‌ها کمک کرد.

تورم بسته به نوع کالاها و خدمات در نظر گرفته شده به روش‌های مختلفی اندازه‌گیری می‌شود. تورم منفی نشان‌دهنده ی کاهش عمومی قیمت کالاها و خدمات بوده و زمانی است که نرخ تورم به زیر 0 درصد می‌رسد.

 

علل تورم

افزایش عرضه ی پول ریشه ی تورم است، و این می‌تواند از طریق مکانیسم‌های مختلفی در اقتصاد اتفاق بیفتد. عرضه ی پول توسط مقامات پولی می‌تواند با چاپ و تزریق پول بیشتر به جامعه، با کاهش ارزش قانونی پول ملی، و (به طور معمول) با وام دادن پول جدید به‌عنوان اعتبار حساب ذخیره از طریق سیستم بانکی با خرید اوراق قرضه ی دولتی از بانک‌ها در بازار ثانویه افزایش یابد.

در تمام این موارد افزایش عرضه ی پول، قدرت خرید کاهش پیدا می‌کند. مکانیسم‌های چگونگی ایجاد تورم را می‌توان به سه نوع طبقه‌بندی کرد: تورم ناشی از فشار تقاضا، تورم ناشی از فشار هزینه‌ها و تورم درونی.

 

تورم ناشی از فشار تقاضا

تورم ناشی از فشار تقاضا زمانی اتفاق می‌افتد که افزایش عرضه پول و اعتبار باعث تحریک تقاضای کلی برای کالا و خدمات در یک اقتصاد شود و سریع‌تر از ظرفیت تولیدی اقتصاد افزایش یابد. این باعث افزایش تقاضا و افزایش قیمت می‌شود.

با وجود پول بیشتر در دسترس مردم، احساسات مثبت مصرف‌کنندگان منجر به هزینه‌های بیشتر می‌شود و این افزایش تقاضا قیمت‌ها را بالاتر می‌برد. این شکاف تقاضا – عرضه با تقاضای بالاتر و عرضه ی کمتر منجر به قیمت‌های بالاتر می‌شود.

 

تورم ناشی از فشار هزینه‌ها

تورم ناشی از فشار هزینه‌ها، نتیجه افزایش قیمت‌ها است در نهاده‌های فرایند تولید است. هنگامی که اضافات عرضه ی پول و اعتبار به بازار کالاها یا سایر دارایی‌ها هدایت می‌شود و به‌ویژه هنگامی که با یک شوک اقتصادی منفی به عرضه کالاهای کلیدی همراه می‌شود، هزینه ی انواع کالاهای واسطه افزایش می‌یابد.

این فرایندها منجر به هزینه‌های بالاتر برای محصول یا خدمات نهایی شده و به افزایش قیمت مصرف‌کننده منجر می‌شود. به‌عنوان‌مثال، زمانی که گسترش عرضه پول در قیمت نفت افزایش ایجاد می‌کند، هزینه ی انرژی در انواع مصارف می‌تواند افزایش یابد و به افزایش قیمت‌های مصرف‌کننده کمک کند که در معیارهای مختلف تورمی منعکس می‌شود.

 

تورم درونی

تورم داخلی با انتظارات تطبیقی ​​مرتبط است، بدان معنا که مردم انتظار دارند نرخ تورم فعلی در آینده ادامه یابد. با افزایش قیمت کالاها و خدمات، کارگران و سایرین انتظار دارند که قیمت‌ها در آینده با نرخی مشابه به افزایش خود ادامه دهند و برای حفظ استاندارد زندگی خود، خواهان دستمزدهای بیشتری هستند. افزایش دستمزد آنها منجر به افزایش قیمت تمام شده کالاها و خدمات می‌شود و این دور باطل دستمزد – قیمت همچنان ادامه دارد به شکلی که یک عامل، عاملی دیگر را تحریک می‌کند.

 

انواع شاخص قیمت

بسته به مجموعه انتخابی کالاها و خدمات مورداستفاده، چندین نوع سبد کالا به‌عنوان شاخص قیمت محاسبه و ردیابی می‌شوند. متداول‌ترین شاخص‌های قیمتی، شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) و شاخص قیمت عمده‌فروشی (WPI) هستند.

 

شاخص قیمت مصرف‌کننده CPI

شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI)، معیاری است که میانگین وزنی قیمت‌های یک سبد از کالاها و خدمات را که از نیازهای اولیه مصرف‌کننده هستند، بررسی می‌کند. این موارد شامل حمل‌ونقل، غذا و مراقبت‌های پزشکی هستند. CPI با درنظرگرفتن تغییرات قیمت هر کالا در سبدی از پیش تعیین شده و میانگین وزنی نسبی کالاها در کل سبد محاسبه می‌شود. قیمت‌های در نظر گرفته شده، قیمت‌های خرده‌فروشی هر کالا است که برای خرید توسط شهروندان در دسترس است.

تغییرات در CPI برای ارزیابی تغییرات قیمت مرتبط با هزینه زندگی مورداستفاده قرار می‌گیرد و آن را به یکی از رایج‌ترین آمارهای مورداستفاده برای شناسایی دوره‌های تورم تبدیل کرده است. در ایالات متحده، اداره آمار کار، CPI را به‌صورت ماهانه گزارش می‌کند و آن را از سال 1913 محاسبه کرده است.

 

شاخص قیمت عمده‌فروشی WPI

شاخص قیمت عمده‌فروشی (WPI) یکی دیگر از معیارهای محبوب تورم است که تغییرات قیمت کالاها را در مراحل قبل از سطح خرده‌فروشی اندازه‌گیری و ردیابی می‌کند. درحالی‌که اقلام عمده‌فروشی از یک کشور به کشور دیگر متفاوت است، آنها بیشتر شامل اقلام در سطح تولیدکننده یا عمده‌فروشی هستند. به‌عنوان‌مثال، قیمت پنبه شامل پنبه خام، نخ پنبه، کالاهای خاکستری پنبه‌ای و لباس‌های پنبه‌ای می‌شود.

اگرچه بسیاری از کشورها و سازمان‌ها از WPI استفاده می‌کنند، بسیاری از کشورهای دیگر، از جمله ایالات متحده، از نوع مشابهی به نام شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) استفاده می‌کنند.

 

شاخص قیمت تولیدکننده (PPI)

شاخص قیمت تولیدکننده، مجموعه‌ای از شاخص‌هاست که میانگین تغییر قیمت‌های فروش تولیدکنندگان داخلی کالاها و خدمات واسطه‌ای را در طول زمان اندازه‌گیری می‌کند. PPI تغییرات قیمت را از دیدگاه فروشنده اندازه‌گیری می‌کند و با CPI که تغییرات قیمت را از دیدگاه خریدار اندازه‌گیری می‌کند، متفاوت است.

در همه این‌گونه‌ها، ممکن است افزایش قیمت یک جزء (مثلاً روغن) کاهش قیمت در یک جزء دیگر (مثلاً گندم) را تا حدودی خنثی کند. به‌طورکلی، هر شاخص نشان‌دهنده میانگین وزنی تغییر قیمت برای اجزای معینی است که ممکن است در سطح کل اقتصاد، بخش‌ها یا کالاها اعمال شود.

 

فرمول اندازه ‌گیری تورم

متغیرهای ذکر شده در بالا مربوط به شاخص‌های قیمت را می‌توان برای محاسبه ارزش تورم بین دو ماه (یا سال) خاص استفاده کرد. گرچه بسیاری از ماشین‌حساب‌های تورم در حال حاضر در پورتال‌ها و وب‌سایت‌های مالی مختلف در دسترس هستند، همیشه بهتر است از روش زیربنایی برای اطمینان از صحت محاسبات آگاه باشید. از نظر ریاضی،

 

100 * (مقدار اولیه CPI/مقدار شاخص CPI نهایی)  = درصد نرخ تورم

 

به‌عنوان‌مثال، می‌خواهید بدانید قدرت خرید 10000 دلاری بین تاریخ‌های سپتامبر 1975 و سپتامبر 2018 چگونه تغییر کرده است. می‌توانید داده‌های شاخص قیمت را در پورتال‌های مختلف به شکل جدولی پیدا کنید. از آن جدول، ارقام مربوط به CPI را برای دو ماه داده شده انتخاب کنید. برای سپتامبر 1975، 54.6 (مقدار CPI اولیه) و برای سپتامبر 2018، 252.439 (مقدار CPI نهایی) بود.

 

462.34٪ = 100 * (4.6234) = 100 * (252.439/54.6) =درصد نرخ تورم

 

ازآنجایی‌که می‌خواهید بدانید 10000 دلار سپتامبر 1975 در سپتامبر 2018 چقدر ارزش دارد، نرخ تورم درصد را در مقدار ضرب کنید تا ارزش دلار تغییریافته را بدست آورید:

 

تغییر در ارزش دلار = 4.6234 * 10000 دلار = 46234.25 دلار

 

این بدان معناست که 10000 دلار در سپتامبر 1975 ارزش 46234.25 دلار خواهد داشت. اساساً، اگر سبدی از کالاها و خدمات (همان‌طور که در تعریف CPI گنجانده شده است) به ارزش 10000 دلار در سال 1975 خریداری کرده باشید، همان سبد در سپتامبر 2018 برای شما 46234.25 دلار هزینه خواهد داشت.

 

مزایا و معایب تورم

تورم را می‌توان به‌عنوان چیزی خوب یا بد تعبیر کرد، بسته به اینکه چه نوع نگاهی داشته باشیم، و تغییرات آن با چه سرعتی رخ می‌دهند.

به‌عنوان‌مثال، افراد دارای دارایی‌های مشهود مانند املاک یا کالاهای ذخیره شده که به طور نقدی و بر اساس پول رایج قیمت‌گذاری می‌شوند، ممکن است دوست داشته باشند که تورم وجود داشته باشد، زیرا قیمت دارایی‌های آنها را افزایش می‌دهد و می‌توانند آن‌ها را با نرخ بالاتری بفروشند. بااین‌حال، خریداران چنین دارایی‌هایی از تورم راضی نیستند، زیرا آنها باید پول بیشتری بپردازند. اوراق قرضه با شاخص تورم یکی دیگر از گزینه‌های محبوب برای سرمایه‌گذاران برای سود بردن از تورم هستند.

از سوی دیگر، افرادی که دارایی‌های پولی مانند پول نقد یا اوراق قرضه در اختیار دارند، ممکن است تورم را دوست نداشته باشند، زیرا ارزش واقعی دارایی‌های آنها کاهش می‌یابد. سرمایه‌گذارانی که به دنبال محافظت از پرتفوی خود در برابر تورم هستند، باید دارایی‌های مقاوم نسبت به تورم، مانند طلا، کالاها و تراست‌های سرمایه‌گذاری املاک و مستغلات (REIT) را در نظر داشته باشند.

تورم باعث ترویج سفته‌بازی، هم توسط مشاغل در پروژه‌های پرخطر و هم توسط افراد در سهام شرکت‌ها می‌شود، زیرا آنها انتظار بازدهی بهتری نسبت به تورم دارند. ممکن است سطح بهینه‌ای از تورم برای تشویق هزینه‌کردن به‌جای پس‌انداز کردن تبلیغ می‌شود. اگر قدرت خرید پول در طول زمان کاهش یابد، انگیزه ی بیشتری برای خرج کردن به‌جای پس‌اندازکردن وجود دارد. با افزایش هزینه‌کردن، فعالیت‌های اقتصادی در یک کشور تقویت می‌شوند. تصور می‌شود که رویکردی متعادل، ارزش تورم را در محدوده‌ای بهینه و مطلوب نگه دارد.

نرخ تورم بالا و متغیر می‌تواند هزینه‌های عمده‌ای را بر اقتصاد تحمیل کند. کسب‌وکارها، کارگران و مصرف‌کنندگان باید در تصمیم‌گیری‌های خرید، فروش و برنامه‌ریزی خود، تأثیرات افزایش قیمت‌ها را در نظر بگیرند. این موضوع، بی‌اطمینانی را به اقتصاد تحمیل می‌کند، زیرا ممکن است این افراد در مورد نرخ تورم آینده اشتباه حدس بزنند. زمان و منابع صرف شده برای تحقیق، تخمین و تعدیل رفتار اقتصادی به سطح عمومی قیمت‌ها افزایش یابد و به طور اجتناب‌ناپذیری هزینه‌ای را بر کل اقتصاد تحمیل خواهد کرد.

حتی نرخ تورم پایین، باثبات و قابل‌پیش‌بینی که برخی افراد آن را بهینه می‌دانند، ممکن است به مشکلات جدی در اقتصاد منجر شود، زیرا به این بستگی دارد که پول جدید چگونه، کجا و در چه زمانی وارد اقتصاد شود. هر زمان که پول و اعتبار جدید وارد اقتصاد می‌شود، همیشه در دست افراد خاص یا شرکت‌های تجاری است، و فرایند تعدیل سطح قیمت با عرضه پول جدید ادامه می‌یابد، زیرا آنها پول جدید را خرج می‌کنند و این پول در اقتصاد دست‌به‌دست و حساب به‌حساب می‌چرخد.

این موضوع ابتدا برخی از قیمت‌ها را بالا می‌برد و بعداً قیمت‌های دیگر را افزایش می‌دهد. این تغییر متوالی در قدرت خرید و قیمت‌ها (معروف به اثر کانتیلون) به این معنی است که فرایند تورم نه‌تنها سطح عمومی قیمت‌ها را در طول زمان افزایش می‌دهد، بلکه قیمت‌ها، دستمزدها و نرخ‌های بازده نسبی را نیز در طول مسیر نامتعادل می‌کند. اقتصاددانان می‌دانند که نامتعادل شدن قیمت‌های نسبی به‌دوراز تعادل اقتصادی برای اقتصاد خوب نیست، و اقتصاددانان اتریشی حتی معتقدند که این فرایند محرک اصلی چرخه‌های رکود در اقتصاد است.

کنترل تورم محک آمادمی

کنترل تورم

تنظیم‌کننده مالی یک کشور مسئولیت مهم کنترل تورم را بر عهده دارد. این امر با اجرای اقداماتی از طریق سیاست پولی انجام می‌شود که به اقدامات بانک مرکزی یا سایر کمیته‌هایی که اندازه و نرخ رشد عرضه پول را تعیین می‌کنند، اشاره دارد.

در ایالات متحده، اهداف سیاست پولی فدرال شامل نرخ بهره متوسط ​​بلندمدت، ثبات قیمت و حداکثر اشتغال است و هر یک از این اهداف برای ایجاد یک محیط مالی باثبات هستند. فدرال رزرو به‌وضوح اهداف بلندمدت تورم را به‌منظور حفظ نرخ تورم بلندمدت ثابت که تصور می‌شود برای اقتصاد مفید است، اعلام می‌کند.

ثبات قیمت – یا سطح نسبتاً ثابت تورم – به کسب‌وکارها این امکان را می‌دهد که برای آینده برنامه‌ریزی کنند زیرا می‌دانند انتظار چه چیزی را داشته باشند. فدرال رزرو معتقد است که این امر منجر به اشتغال حداکثری می‌شود و توسط عوامل غیر پولی تعیین می‌شود که در طول زمان در نوسان هستند و بنابراین در معرض تغییر هستند.

به همین دلیل، فدرال رزرو هدف خاصی را برای حداکثر اشتغال تعیین نمی‌کند و آن توسط ارزیابی‌های کارفرمایان تعیین می‌شود. حداکثر اشتغال به معنای رسیدن بیکاری به صفر نیست، زیرا در هر زمانی سطح مشخصی از نوسانات وجود دارد، افراد محل کار خود را ترک می‌کنند و مشاغل جدیدی را آغاز می‌کنند.

مقامات پولی نیز در شرایط سخت اقتصادی اقدامات استثنایی انجام می‌دهند. به‌عنوان‌مثال، پس از بحران مالی 2008، فدرال رزرو ایالات متحده نرخ‌های بهره را نزدیک به صفر نگه داشت و برنامه خرید اوراق قرضه را دنبال کرد.

برخی از منتقدان این برنامه ادعا کردند که این برنامه باعث افزایش تورم در دلار آمریکا می‌شود، اما تورم در سال 2007 به اوج خود رسید و طی هشت سال بعد به طور پیوسته کاهش یافت. دلایل پیچیده بسیاری وجود دارد که چرا این طرح منجر به تورم نشده است، گرچه ساده‌ترین توضیح این است که خود رکود یک محیط کاهش تورمی ایجاد کرده بود.

در نتیجه، سیاستگذاران ایالات متحده تلاش کرده‌اند تا تورم را در حدود 2 درصد در سال ثابت نگه دارند. بانک مرکزی اروپا نیز برای مقابله با کاهش تورم در منطقه یورو، این طرح را دنبال کرده است، و برخی از مناطق به دلیل ترس از کاهش تورم و رکود اقتصادی، نرخ بهره منفی را تجربه کرده‌اند.

علاوه بر این، کشورهایی که نرخ رشد بالاتری را تجربه می‌کنند، می‌توانند نرخ تورم بالاتری را جذب کنند. هدف هند در حدود 4% (با تلورانس حداکثر 6% و تحمل حداقل 2%) است، درحالی‌که برزیل 3.5% (با تلورانس حداکثر 5% و تحمل حداقل 2%) را هدف قرار داده است.

 

مقابله با تورم

سهام به‌عنوان بهترین دفاع در برابر تورم در نظر گرفته می‌شود، زیرا افزایش قیمت سهام شامل اثرات تورم می‌شود. ازآنجایی‌که تقریباً در همه اقتصادهای مدرن، افزایش عرضه ی پول از طریق تزریق اعتبار بانکی اتفاق می‌افتد، اکثر تأثیرات فوری آن بر قیمت‌ دارایی‌هایی که بر اساس پول قیمت‌گذاری می‌شوند، مانند سهام اتفاق می‌افتد.

علاوه بر این، ابزارهای مالی ویژه‌ای وجود دارند که می‌توان از آنها برای محافظت از سرمایه‌گذاری‌ها در برابر تورم استفاده کرد. این ابزارها شامل اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه‌داری (TIPS) و اوراق بهادار خزانه‌داری کم‌ریسک هستند که در آن مبلغ اصلی سرمایه‌گذاری شده با درصد تورم افزایش می‌یابد.

طلا همچنین به‌عنوان یک محافظ در برابر تورم در نظر گرفته می‌شود، اگرچه به نظر نمی‌رسد که همیشه این‌طور باشد.

 

نمونه های شدید تورم

ازآنجایی‌که همه ارزهای جهانی پول رایج و بدون پشتوانه هستند، عرضه پول می‌تواند به دلایل سیاسی به‌سرعت افزایش یابد و در نتیجه سطح قیمت‌ها به‌سرعت افزایش یابد. معروف‌ترین مثال، تورم شدیدی است که در اوایل دهه 1920 به جمهوری وایمار آلمان ضربه زد.

کشورهایی که در جنگ جهانی اول پیروز شده بودند از آلمان غرامت طلب کردند و باید با ارزی به‌غیراز ارز کاغذی آلمان پرداخت می‌شد، زیرا به دلیل استقراض دولت ارزش مشکوکی داشت. آلمان تلاش کرد اسکناس‌های کاغذی چاپ کند، ارز خارجی را با آنها بخرد و از آن برای پرداخت بدهی‌های خود استفاده کند.

این سیاست منجر به کاهش سریع ارزش مارک آلمان شد و تورم فوق‌العاده با توسعه همراه شد. مصرف‌کنندگان آلمانی به این چرخه واکنش نشان دادند و سعی کردند پول خود را در سریع‌ترین زمان ممکن خرج کنند و به این نتیجه رسیدند که هر چه بیشتر منتظر بمانند ارزش آن کمتر و کمتر خواهد شد. پول بیشتر و بیشتری به اقتصاد سرازیر شد، و ارزش آن به حدی کاهش یافت که مردم می‌توانستند دیوارهای خود را با اسکناس‌های بی‌ارزش کاغذدیواری کنند. موقعیت‌های مشابهی در پرو در سال 1990 و زیمبابوه در سال‌های 2007-2008 رخ‌داده است.

 

چه چیزی باعث تورم می‌شود؟

سه دلیل اصلی تورم وجود دارد: تورم ناشی از فشار تقاضا، تورم ناشی از فشار هزینه‌ها و تورم درونی. تورم ناشی از فشار تقاضا به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن محصولات یا خدمات کافی برای همگامی با تقاضا تولید نمی‌شود و باعث افزایش قیمت آنها می‌شود.

از سوی دیگر، تورم ناشی از فشار هزینه‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که هزینه تولید محصولات و خدمات افزایش می‌یابد و کسب‌وکارها مجبور می‌شوند قیمت‌های خود را افزایش دهند.

در نهایت، تورم درونی، که گاهی اوقات به‌عنوان «مارپیچ دستمزد-قیمت» از آن یاد می‌شود، زمانی رخ می‌دهد که کارگران برای همگامی با افزایش هزینه‌های زندگی، دستمزد بیشتری را طلب می‌کنند. این به نوبه خود باعث می‌شود که کسب‌وکارها قیمت‌های خود را افزایش دهند تا هزینه‌های افزایش دستمزد خود را جبران کنند، که منجر به یک دور باطل افزایش دستمزد و قیمت می‌شود.

 

آیا تورم خوب است یا بد؟

تورم بیش از حد به‌طورکلی برای یک اقتصاد بد در نظر گرفته می‌شود، درحالی‌که تورم بسیار کم نیز مضر تلقی می‌شود. بسیاری از اقتصاددانان از نرخ ​​تورم کم تا متوسط، حدود 2 درصد در سال دفاع می‌کنند.

به‌طورکلی، تورم بالاتر به پس‌اندازکنندگان آسیب می‌زند، زیرا قدرت خرید پولی را که پس‌انداز کرده‌اند از بین می‌برد. بااین‌حال، می‌تواند به نفع وام‌گیرندگان باشد زیرا ارزش تعدیل شده با تورم بدهی‌های معوق آنها در طول زمان کاهش می‌یابد.

 

اثرات تورم چیست؟

تورم می‌تواند به شکل‌های مختلفی بر اقتصاد تأثیر بگذارد. به‌عنوان‌مثال، اگر تورم باعث کاهش ارزش پول یک کشور شود، این امر می‌تواند با مقرون‌به‌صرفه‌تر کردن کالاهای آن‌ها در صورت قیمت‌گذاری به ارز کشورهای خارجی، برای صادرکنندگان مفید باشد.

از سوی دیگر، این امر می‌تواند با گران شدن کالاهای ساخت خارجی به واردکنندگان آسیب برساند. تورم بالاتر همچنین می‌تواند خرج کردن پول را تشویق کند، زیرا هدف مصرف‌کنندگان خرید سریع کالاها قبل از افزایش بیشتر قیمت‌ها است. از سوی دیگر، ارزش واقعی پس‌انداز پس‌اندازکنندگان کاهش می‌یابد و توانایی آن‌ها برای خرج کردن یا سرمایه‌گذاری در آینده محدود می‌شود.

 

از دیگر مقالات ما در محک آکادمی نیز بازدید کنید.

 

منبع:

Investopedia

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *